این کتاب توسط منصور مهدوی و در انتشارات اشراق حکمت، قم و سال 1392به چاپ رسیده، که شامل 279صفحه رقعی و کتابنامه به صورت زیر نویس در شش فصل در خصوص زندگی سید حسین نصر به نگارش در آمده است.
درمقدمه باید اشاره کنیم که از آنجا که جامعه ما سید حسین نصر را بیشتر به عنوان یک شخصیت علمی و نماینده مکتب سنت گرایی می شناسد . در حالی که وی تا کنون بارها در قامت یک کار گزار و سیاست مدار حکومت پهلوی ایفای نقش کرده است . پس از انقلاب نیز با آن که بیشتر وجهه فرهنگی به خود گرفت کم وبیش میدان سیاست را رصد کرده و از نقش آفرینی ابایی نداشته است . چنانکه در مقدمه کتاب آمده پس از کتاب «سنجش سنت» ، برخی مخاطبان ، در نخستین مواجهه از نپرداختن به زوایای سیاسی- اجتماعی زندگی سید حسین نصر ابراز شگفتی و تأکید کردند که نمی توان این جنبه از شخصیت وی را نادیده گرفت، چرا که حتی خود او نیز به این جنبه تصریح دارد. هدف این کتاب همانند کتاب دیگرکه «سنجش سنت» است فراهم آوردن بستر مناسب برای تعامل واقع بینانه و هوشمندانه با گفتمان سنت گرایی و سید حسین نصر است. کتاب حاضر با تکیه بر آثار و اسناد معتبر ضمن ارائه تصویری از زندگی دکتر نصر برخی عملکردهای اجتماعی و سیاسی وی پیش از انقلاب را بررسی می کند .
بیان زوایای رابطه او با علامه طباطبائی ، شهید مطهری، مبارزان انقلاب بخشی از این فراز است که نقطه اوج آ« زمانی است که نصر چهارمین مقام رسمی رژیم پهلوی بود. افزون بر این اندیشه سیاسی نصر و نظرات او راجع حکومت دینی ، انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) ارزیابی شده است.هدف این کتاب و کتاب «سنجس سنت» فراهم آوردن بستر مناسب برای تعامل واقع بینانه و هوشمندانه با گفتمان سنت گرایی و سید حسین نصر است که در شش فصل با عناوین بی تاب مستوری ، زادو زندگی، فعالیتهای علمی، درکسوت سیاست، فرار از سنت، اندیشه سیاسی ،به این هدف پرداخته است.
فصل یکم:
آغاز حضور او در مطبوعات و فضای مجازی به ظاهر از دهه 60بوده که در روزنامه مجاهد لطف الله میثمی و بعد از آن در فضای مجازی توسط روشنفکران حسینه ارشاد(1368) و بعد از آن در همایشی با نام ملاصدرا که ایشان تصحیح کتاب سه اصل را داشته دکتر نصر به مجامع علمی و فکری ایران باز گشته است سال 1383 «بازتاب» از پیشنهاد پرفسور حمید مولانا به لاریجانی برای دراختیار گذاشتن کرسی تدریس به نصر روایت می کند. و این پایانی است برانزوای خارجی نصر و به مرور در دیگر جراید نیز دکتر نصر به عنوان یک مسلمان مدرن مطرح شد .
فصل دوم:
زاد و زندگی ،عنوان این فصل است که به خانواده نصر و دوران تعلیم و تربیت او اختصاص دارد، پدرش سید ولی الله خان نصر در دهه پنچم عمرش برای وصلت با خانواده آقا ضیاء الدین کیا که ازعالمان برجسته ایران بود ، آقا ضیاء الدین فرزند شیخ فضل الله نوری مجتهد شهید مشروطه بود و سید احمد نصر الاطباءکاشانی از اطباء کاشان، سید حسین نصر خود در مورد پدر می گوید «پدرم ، پدر آموزش نوین در ایران بود و کل نظام آموزشی را مدیریت می کرد.او فیلسوف برجسته ای خصوصا در زمینه اخلاق بود.»
ارتباط سید ولی الله با دولتمردان پهلوی ، بسیار نزدیک و صمیمانه بوده است به گونه ای که سید حسین می گوید محمدعلی فروغی مثل عمویم بود. در این فصل همچنین به فراماسونر بودن ولی الله خان اشاره دارد.
نصر اوایل تابستان 1337 بعد از 13 سال دوری از ایران و گذر به کشورهای اروپایی و مراکش و ترکیه با مدرک دکترا وارد از آمریکا وارد ایران می شود وبه خاطر آشنایی با دربار به عنوان استاد تاریخ علم و فلسفه در دانشگاه تهران کارش را آغاز می کند.
فصل سوم:
فعالیتهای علمی، نصر توانست فلسفه جدید غرب را از اساتید برجسته فلسفه در غرب بیاموزد و همچنین با عالمان فلسفه اسلامی از نزدیک در ارتباط باشد.او در دهه چهل با کربن ارتباط گسترده ای داشت، کربن از طرف دولت فرانسه ، مدیر مؤسسه فرانسوی مطالعات ایران در تهران بود.
فصل چهارم:
در کسوت سیاست،پاییز 1351 سر آغاز بهاری برای حضور نصر در مناصب حکومتی بود اوکه از دهه چهل به حوزه مدیریتی پهلوی ورود یافت. اکنون به طور مستقیم از شاه فرمان دریافت کردو به سمت«نایب التولیه» دانشگاه صنعتی آریامهر(شریف کنونی) انتصاب یافت او خود می گوید « شاه به من گفت... هیچ دانشگاهی نزد من عزیز تر از دانشگاه آریامهر نیست. سعی کن آن را به نحو احسن اداره کنی و علوم و فناوری جدید را بومی ایران کرده و آنها را با فرهنگ ما هر چه هماهنگ تر سازی». نصر بعد از مدتی در انجمن فلسفه که پیشنهاد کلیبانسکی به فرح پهلوی بود و فرح نیز پذیرفت ، مأموریت تشکیل آن را بر عهده نصر نهاد. که آنرا انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران نام نهادند و خرداد 1353 فرح حکم ریاست سید حسین نصر را بر این انجمن صادر کرد.از طرفی نیز با تأسیس حزب رستاخیز، نصر از اعضای هیئت مدیره کمیته مسائل و مبانی نظری حزب بود. نصر در خاطرات خود به ارتباطات خود با شهید مطهری و علامه طباطبائی در این ایام اشاره دارد. که توسط دکتر علی مطهری فرزند شهید مطهری زیر سؤال می رود.بعد از وقایع 17شهریور که نصر درآن زمان از جمله کسانی بود که در نقش سران بود و چهارمین سمت رسمی دربار را داشته و همچنین پس از کودتای فرح و یارانش ، دکتر نصر خود را در جایگاهی می بیند که می توانسته با طرح حکومت سلطنتی اسلامی، امام خمینی و شاه را آشتی دهد. بعد از انقلاب هم گلایه های دکتر نصر به انقلاب را در کتاب ها و مطبوعات می توان دید.
فصل پنجم:
فرار از سنت، بعداز فرار شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ، دکتر نصر سرپرستی دختران شاه(فرحناز و لیلا) برا بر عهده گرفت و کارهای تحصیلی آنان را به سرانجام رساند.او علاوه بر موارد فوق با روزنامه های و انجمن هایی که توسط اطرافیان شاه نیز در خارج از کشور فعالیت داشتند همکاری خود را ادامه داد، «رابطه بین تصوف و فلسفه در فرهنگ ایران» اولین مقاله دکترنصر در نخستین شماره ایران نامه بود.
دفاع دکتر نصر از فتوای امام بر علیه رشدی نیز که در دهه شصت اتفاق افتاد بخاطر همان نگاه سنت گرایی بوده که مخالف قداست زدایی از دین هستند.اما در دیگر امور چون ماجرای کورت و سترگارد کاریکاتوریست دانمارکی، درانتشار یک کاریکاتور موهن از نبی اکرم(ص) و...حمایتی از اسلام از طرف او به چشم نمی خورد.
فصل ششم:
اندیشه سیاسی، در این فصل به اندیشه سیاسی او پرداخته است، که الگوی سیاسی مورد نظر سنت گرایان و از جمله نصر را باید درنگاه سنت گرایانه او جست .روشن است که هر مکتب فکری چنانچه بخواهد در عرصه های اجتماعی برسد حضور فعالی باید داشته باشد ناچار از ارائه برخی الگوهای عملی ومعیارها است.سنت گرایان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در گام نخست می کوشیم الگوهای سنت گرایانه را از منظر سید حسین نصر که نماینده شاخص این مکتب در ایران است ارزیابی کنیم، سپس به سراغ معیارها و سایر جوانب اندیشه سیاسی او خواهد رفت.در پایان علاوه برمنابع تصاویری از دکتر نصر و حضور او در مجامع علمی و نظامی و سیاسی زمان شاه به چاپ رسانده است.