«حکومت مطلقه» در اصطلاح علوم سیاسی، به معنای حکومتی است که حاکم آن به هیچ یک از حدود سنتی یا قانونی قدرت، مقید نیست. در اسلام چنين حكومت و ولايتي براي هيچ يك از انسانها ثابت نيست، يعني حتي پيامبر و ساير معصومين (ع) نيز حاكميت بدون قيد و شرط بر هيچ كس ندارند. بنابراين، واژه «مطلقه» در فقه، با واژه «مطلقه» در علوم سياسي به دو معنا بوده و صرفاً مشترك لفظي هستند. جهت تبیین ولایت مطلقه در اصطلاح فقه، مقدمتاً میگوییم: در كتب فقهي مناصب مختلف زير براي فقيه ذكر شده است: 1. افتا افتا بدین معناست که فقیه حق اظهار نظر کارشناسانه در مورد اسلام را دارد. 2. قضا بدین معنا که بعد از پیامبر و امامان معصوم (ع) تنها، کسی حق قضاوت در بین مردم و حل و فصل منازعات آنان را دارد که فقیه جامع الشرائط باشد، و غیر او، از چنین حقی برخوردار نیست، مگر در شرایط اضطراری و با اجازه حاکم اسلامی. 3. سرپرستی و تصدی امور حسبیه امور حسبيه، اموري هستند که متصدی مشخص شرعی نداشته و شارع مقدس به تعطیلشدن و بر زمینماندن آنها راضی نیست؛ مانند سرپرستی و رسیدگی به یتیمان و ... برخی از فقها، امور حسبیه را در معنای گستردهتري به کار برده و آن را شامل همه امور سیاسی و اجتماعی بر زمینمانده میدانند و حتی در شرایطی که حکومت، متصدی خاصی نداشته باشد و امری بر زمین مانده باشد، آن را نیز از امور حسبیه میدانند و معتقدند كه فقیه به عنوان قدر متیقن، حق تصدی آن را خواهد داشت. 4. تشکیل حکومت فقیه برای تشکیل حکومت در زمان غیبت معصوم (ع) و رسیدگی به امور سیاسی و اجتماعی مردم، مجوز شرعی دارد و از ناحیه شارع مقدس اسلام، بدین سمت منصوب شده است. ولایت فقیه در سه مورد اول ـ از موارد یادشده ـ مورد قبول همه فقها میباشد. اما در مورد چهارم، میان فقها و مجتهدین اختلاف است. اگر فقیهی به ولایت فقیه در سه مورد اول قائل باشد، گفته میشود او قائل به «ولایت محدوده» یا «مقیده» فقیه است، ولی اگر کسی علاوه بر آن سه مورد، به ولایت فقیه در تشکیل حکومت در زمان غیبت نیز قائل باشد و این ولایت را به نیابت از جانب معصومین (ع) بداند ـ نه از باب تصدی امور حسبیه ـ گفته میشود که او قائل به «ولایت مطلقه فقیه» یا «ولایت عامه فقیه» است.
١٥:١٨ - چهارشنبه ١٩ دی ١٣٩٧ / شماره : ٣٢٦ / تعداد نمایش : ٤٠٢٥