ناسيوناليسم و مدرنيسم : بررسي انتقادي نظريههاي متاخر ملت و مليگرايي اين کتاب از آنتونی اسميت با موضوع بررسی تئوريهای متاخر درباره ملی گرايي و ملت است. نظريههای ملی گرایی و ملت در طول 50 سال گذشته، فرازی داشته و نشیبی. در دهههای 50 و 60 این 2 پدیده بسیار مورد توجه قرار گرفت. چرا که پس از جنگ جهانی اول و دوم، ملتهای زیادی به وجود آمدند و نهضتهای ملی گرایانه و استقلال طلبانه و ضد استعماری بدل به مهمترین جنبشهای اجتماعی در سراسر جهان شدند.
بيداری اسلامی: مبانی فلسفی و عملگرايي اسلامی بخش نخست با عنوان «مبانی نظری بیداری اسلامی»؛ فصل اول و دوم کتاب حاضر را شامل ميگردد. فصل با عنوان «مقاومت اسلامی؛ از نقد پراکسیس فلسفهی غرب تا حضور هژمونیک در عرصه بینالملل»؛ در مورد روند رو به زوال حقانیت نظام سرمایهداری و جایگزینی آن با حاکمیت اسلامی بحث نموده است. بر همين اساس ابتدا نحوه همجوشی اندیشه لیبرالی با سرمایهداری و سپس سیر سلطه نظام سرمایهداری بر این اندیشه و همگام کردن آن با خود مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و سپس برآیند این وضعیت که گسیختگی و فروپاشی درونی جوامع سرمایهداری بود- که منجر به آشفتگیهای روانی، اخلاقی و اجتماعی است- مورد موشکافی قرار گرفته است.
الگوی جنگ روانی غرب عليه جمهوری اسلامی ايران: رويکردی فرهنگی جنگ رواني يكي از سياستهاي موثر در فضاي حل و فصل مخاصمات است كه اگر چه از ديرباز مورد توجه بازيگران بوده، اما امروزه بدليل تحول ماهيت قدرت و ساختار جوامع انساني از اهميتي دو چندان برخوردار گرديده است. تحول قدرت از «سخت» به «نرم»؛ و «پيچيده شدن» جوامع بشري بدليل فعال شدن شبكه روابط فرهنگي و اجتماعي، دو مولفه اساسي را شكل ميدهد كه پژوهشگر در اثر حاضر بدانها براي تبيين ضرورت تحليل الگوي فرهنگي جنگ رواني اشاره داشته است.
خلاصه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام دوشنبه 1392/02/23 چهارمین مطلب درباره اصل آزادی در نظام سیاسی اسلام به بررسی این مساله اختصاص دارد که در نظام سیاسی اسلام ، ایا اصل اولی آزادی است یا محدودیت؟ این مساله گاه ناظر به عالم ثبوت مطرح می شود و گاه ناظر به عالم اثبات. بالحاظ عالم ثبوت ، از دیدگاه اسلامی انسان موجودی مسئول آفریده شده است و از این رو باید رفتار او بر وفق عدل و مصلحت باشد .
خلاصه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام یکشنبه 1392/02/22 تردیدی نیست که انسان اگر به خودی خود در نظر گرفته شود، مقتضای طبیعت او آن است که قدرت انتخاب گزینه مورد نظر خود را از میان گزاره های متعدد داشته باشد . از این قابلیت به آزادی تکوینی تعبیر می شود. در مباحث نظام سیاسی اسلام، این معنا از آزادی مورد نظر نیست .
آزادی مورد نظر آن قابلیتی است که انسان در زندگی اجتماعی از آن برخوردار است .انسان هنگامی که در جامعه زندگی می کند نمی تواند هر کاری را که خواست انجام دهد . همه عقلا اذعان دارند که آزادی انسان در جامعه محدود می شود.عقل نیز درک می کند که انسان در جامعه نمی تواند و حق ندارد ظلم کند.
از آن جا که خداوند ، افعالش عین عدل است نسبت به آن چه انجام می دهد مورد مؤاخذه و سؤال قرار نمی گیرد. البته عقل است که حکم می کند خداوند باید کامل مطلق باشد و عادل باشد، از این رو عقل کشف می کند که خداوند هر کاری انجام دهد عین عدل است. نظام سیاسی و اجتماعی به انسان در چارچوب عدل آزادی می دهد و اگر اصل پنجم نظام سیاسی اسلام، آزادی است آن آزادی مقصود است که در چارچوب «عدل» باشد:
« یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ»
خلاصه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام شنبه 1392/02/21 اصل پنجم ازاصول نظام سیاسی اسلام ، اصل آزادی است.آزادی به وسیله عدل و مصلحت محدود شده است. آیات و روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد. روایات وارده، سه دسته است:
دستۀ اول روایاتی است که دلالت دارد بر این که همۀ قوانین شرعی بر اساس عدل و رعایت مصلحت تشریع شده است.یکی از روایات ، روایتی است که صدوق در علل الشرایع نقل کرده است:
«قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ اَلنَّيْسَابُورِيُّ إِنْ سَأَلَ سَائِلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي هَلْ يَجُوزُ....قِيلَ لَهُ لاَ يَجُوزُ ذَلِكَ.....فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَأَخْبِرْنِي لِمَ كَلَّفَ اَلْخَلْقَ قِيلَ لِعِلَلٍ .....فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لِمَ أُمِرَ اَلْخَلْقُ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِاللَّهِ لَمْ يَتَجَنَّبْ مَعَاصِيهِ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنِ اِرْتِكَابِ اَلْكَبَائِرِ وَ لَمْ يُرَاقِبْ أَحَداً فِيمَا يَشْتَهِي وَ يَسْتَلِذُّ مِنَ اَلْفَسَادِ وَ اَلظُّلْمِ ....... » (علل الشرایع، ج1، صص 251- 259) در فرازهای متععدی از روایت تصریح شده که شریعت الهی مقید به عدل و مصلحت شده است.
دستۀ دیگر روایاتی است که دلالت دارد بر این که اساس روابط اجتماعی بر رعایت عدل و مصلحت است. برای نمونه در کتاب الکافی ، ج 2 ، ص 208 روایتی وارد شده است :
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عِيسَى بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع قَالَ: يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ » مراد از نصیحت ، ارشاد مؤمنان به مصالح دنیوی و اخروی است.
روایت دیگر :« عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع قَالَ:يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ اَلنَّصِيحَةُ لَهُ فِي اَلْمَشْهَدِ وَ اَلْمَغِيبِ »علامه مجلسی در مرآة العقول مراد از نصیحت را ارشاد به مصالح دنیوی و اخروی دانسته است.
روایت دیگر در جلد 2، ص 163 در کتاب کافی آمده است:« عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص : مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ » یعنی هر کسی جزو جامعه اسلامی است باید نسبت به امور مسلمین که همان مصالح است، اهتمام داشته باشد.
فرازهای متعددی از رسالۀ حقوق امام زین العابدین(ع) هم بر این مطلب دلالت دارد ، مثل « ...و إستصلاحهم و ...»
خلاصه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام دوشنبه 1392/02/16 ادله فراوانی بر وجوب رعایت عدل در رفتار اجتماعی وجود دارد. به ادله عقلی آن اشاره شد. درباره ادله شرعی هم آیات متعدد و هم روایات متعددی بر وجوب رعایت عدل دلالت دارد. آیه 90 سوره نحل، آیه 20 سوره اعراف ، آیه 135 سوره نساء بر این مطلب دلالت دارد.
خلاصه درس خارج فقه نظام سیاسی اسلام یکشنبه 1392/02/15 پنجمین اصل از اصول کلی چگونگی نظام سیاسی اسلام، اصل آزادی است. آزادی به معنای مختلفی به کار می رود از جمله : آزادی در مقابل جبر ، آزادی در مقابل بردگی ، آزادی به معنای اخلاقی و آزادی به معنای اجتماعی .
در این بحث مقصود از آزادی ، ازادی اجتماعی است که به معنای میزانی از عدم محدودیت در رفتار است که در نظام اجتماعی برای افراد حقیقی یا حقوقی در نظر گرفته میشود. از این قسم آزادی به آزادی قانونی نیز تعبیر میشود.
عقل و تعقل در انديشه امام خميني (ره) در تقابل با خرافه و تحجر اين کتاب نوشته «رضا نظرپور» داراي 3 فصل است که از جمله آن ميتوان به «امام خميني (ره)، عقل و علوم عقلي»، «امام خميني (ره) و مقابله با تحجرگرايي» و «امام خميني (ره) و برخورد با خرافات» و بخشهايي همچون «تحجرگرايي و اخلاق»، «تحجرگرايي و اقتصاد»، «حمايت از نظام سلطنتي»، «مخالفت با مشارکت مردم و امور سياسي»، «ريشههاي خرافات»، «امام خميني (ره) و مسأله اجتهاد»، «تفکر جدايي دين از سيايت» «سياست شيطاني يا سياست فاسد» اشاره کرد.