ذكوريت، حريت، بينايي و شنوايي.
باشد، با تحليل ساده مي توان آنها را جزء شرايط مورد نظر آن امام همام به حساب آورد، زيرا آن
خصوصيات سنگين جز از انساني با اين شرايط توقع نمي رود. هر چند بعضي از شرايط مورد
مي دهد. شايسته است خصوصيات منفي يك قاضي را از نظر حضرت مطلع شويم:
"كسي كه مجهولاتي به هم بافته و به سرعت و حيله و تزوير در ميان مردم نادان پيش
مي رود و در تاريكيهاي فتنه و فساد به تندي قدم برمي دارد. منافع صلح و مسالمت
را نمي بيند و انسان نماها وي را عالِم و دانشمند مي خوانند، ولي عالم نيست. از
سپيده دم تا شب به جمع آوري چيزهايي مي پردازد كه كم آن از زيادش بهتر است، تا
آن جا كه خود را از آب گنديده جهل - كه نامش را علم مي گذارد - سير مي كند و به
خيال خويش، گنجي از دانش فراهم كرده است، در صورتي كه فايده اي در آن يافت
نمي شود. او در بين مردم بر مسند قضاوت تكيه زده و آن را بر عهده گرفته است، تا
آنچه را بر ديگران مشتبه شده، روشن سازد و حق را به صاحبش برساند، ولي
چنانچه با مشكلي روبه رو شود، حرفهاي پوچ و توخالي را جمع و جور و به نتيجه آن
جزم پيدا مي كند. و در برابر شبهات فراوان، همچون تارهاي عنكبوت مي باشد و
حتي خودش هم نمي داند درست حكم كرده است يا خطا! اگر صحيح گفته باشد،
مي ترسد خطا رفته باشد و اگر اشتباه نموده باشد، اميد دارد صحيح از آب در آيد.
ناداني است كه در تاريكيهاي جهالت و سرگرداني است، همچون نابينايي كه در
ظلمات پرخطر به راه خود ادامه مي دهد. علوم و دانشهايي كه فرا گرفته، برايش
قطع آور نيست. همانند بادهاي تندي كه گياهان خشك را مي شكند، احاديث و
روايات را در هم مي ريزد تا به خيال خود از آن نتيجه اي به دست آورد. به خدا
سوگند! نه آن قدر مايه علمي دارد كه در دعاوي، حق را از باطل جدا سازد و نه براي
مقامي كه به او تفويض شده، اهليت دارد. باور نمي كند ماوراي آنچه انكار كرده،
دانشي وجود دارد و غير از آنچه فهميده، نظريه ديگري. اگر مطلبي براي او مبهم شد،
كتمان مي كند، زيرا به جهالت خويش آگاه است. خونهايي كه از داوري ستمگرانه اش
ريخته شده،صيحه مي كشدوميراثهايي كه به ناحق به ديگران داده،فريادمي زنند
[33]"