مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند، جشن براي عدالت، جشن براي بسط
عدالت، جشن براي حكومتي كه اگر چنانچه در يك طرف از مملكتش، در جايي از
مملكتش، براي يك معاهد، يك زن معاهد، يك زحمتكش بيايد يك خلخال از او،
از پاي او درآورد، حضرت اين حاكم، اين رييس ملت آرزوي مرگ مي كند كه مرگ
براي من مثلاً بالاتر از اين است كه در مملكت من يك نفر زني كه معاهد است،
خلخال را از پايش درآورند. اين حكومت، حكومتي است كه در رفتنش مردم بايد به
عزا و سوگواري بنشينند و براي همين پنج سال و پنج روز حكومتش بايد جشن
بگيرند. جشن براي عدالت، جشن براي خدا، جشن براي اينكه اين حاكم حاكمي است
كه با ملت يكرنگ است، بلكه سطحش پايين تر است در زندگي و سطح روحي اش
بالاتر از همه آفاق است و سطح زندگيش پايين تر از همه ملت.">
[12]