"... مردم! من شما را به راه روشن پيامبر وادار مي سازم و اوامر خويش را در ميان جامعه جاري مي كنم. به آنچه مي گويم، عمل كنيد و از آنچه باز مي دارم، اجتناب ورزيد.
هر گاه من اين گروه را كه در دنيا فرو رفته اند و صاحبان آب و ملك و مركبهاي رهوار و غلامان و كنيزان زيبا شده اند، از اين فرو رفتگي باز دارم و به حقوق شرعي خويش آشنا سازم، بر من انتقاد نكنند و نگويند فرزند ابوطالب ما را از حقوق خود محروم ساخت. آن كس كه مي انديشد به سبب مصاحبتش با پيامبر بر ديگران برتري دارد، بايد بداند ملاك برتري چيز ديگري است. برتري از آن ِكسي است كه نداي خدا و پيامبر را پاسخ گويد و آيين اسلام را بپذيرد. در اين صورت همه افراد از نظر حقوق، با ديگران برابر خواهند بود.
شما بندگان خدا هستيد و مال، مال ِخداست و ميان شما بالسّويه تقسيم مي شود.
كسي بر كسي برتري ندارد. فردا بيت المال ميان شما تقسيم مي شود و عرب و عجم در آن يكسان هستند."> [2]
علي(ع) را ترسيم مي نماييم. شايان ذكر است در زمان امام به دلايلي از جمله اشتغال امام به جنگهاي داخلي، فتوحات ادامه نيافت و قلمرو حكومت اسلامي، قلمرو حكومت در زمان عثمان بود و پنج ايالت آن عبارت بودند از: ايالت شبه جزيره عربستان، مصر، عراق، ايران و شام. گفتني است منطقه شام به جهت طغيان و سركشي معاويه، به قلمرو حكومت علي نپيوست و علي رغم تلاش امير مؤمنان براي الحاق شام به قلمرو حكومت خود و بروز جنگ صفين بين امام(ع) و معاويه، اين امر تحقق نيافت و همچنان شام در تصرف معاويه باقي ماند. اكنون به اختصار به بيان حدود جغرافيايي اين پنج منطقه مي پردازيم.
شهر در سال هشتم هجرت صورت گرفت. [9] اين شهر در زمان خلافت امير مؤمنان از قلمرو حكومت او به شمار مي آمد و فرمانداران آن، ابوقتاده انصاري و قثم بن عباس بودند كه از سوي حضرت در اين شهر حكومت نمودند. [10] اكنون به اختصار به زندگي اين دو والي اشاره مي نماييم:
گفتني است سهل به همراه برادرش، عثمان بن حنيف، جزء "شرطة الخميس" بود. [19] سرانجام سهل در سال 38 هجري در شهر كوفه دار فاني را وداع گفت و با مرگ خويش، علي(ع) را سخت غمگين ساخت. امير مؤمنان او را در پارچه اي سرخ كفن نمود و بر او نماز گذارد و بيست و پنج تكبير گفت. كثرت تكبيرها بيانگر بزرگي شخصيت و عظمت سهل است. در عظمت سهل همين بس كه خطاب به امير مؤمنان مي گويد:
"يا اميرالمؤمنين! نَحنُ سلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ و رَأْيُنا رَأيُكَ و نَحْنُ كفُّ يمينك؛ [20]
اي امير مؤمنان! ما با هر كه، تو با او از درِ آشتي آيي آشتي ايم، و با هر كه بجنگي، در جنگيم. نظر ما همان نظر تو است و ما كف دست تو هستيم.">
نبرد صفين در اين پست باقي بود تا اينكه با حيله و دسيسه معاويه و ناآگاهي و اصرار بي مورد بسياري از ياران و نزديكان، امام(ع) علي رغم تمايل باطني مجبور شد وي را از حكومت عزل نمايد. پس از او محمّد بن ابي ابكر به استانداري مصر روانه گشت. او مدتي بيش نتوانست در آن ديار حكومت كند و به شكل بسيار فجيع و دردناكي به شهادت رسيد.
آغاز نامه اي پر مهر و محبت به قيس نوشت و پس از آن وعده مقام و ثروت به او داد. نامه نگاري بين قيس و او ادامه يافت تا اينكه جواب روشن و صريح و شفاف قيس در آخرين نامه، به دست معاويه رسيد. او در نامه خود نوشته بود:
"اي بت پرست ِبت پرست زاده! از من مي خواهي از علي جدا شوم و به اطاعت تو درآيم! مرا تهديد مي كني كه ياران علي از او روي برتافته و به تو گرويده اند! به خدايي كه جز او معبودي نيست، سوگند ياد مي كنم! اگر براي علي هيچ ياوري جز من باقي نماند و من نيز جز او هيچ كس را نداشته باشم، با تو صلح نخواهم كرد و به اطاعت تو روي نمي آورم و هيچ گاه دشمن خدا را بر دوست او، و حزب شيطان را بر حزب خدا ترجيح نمي دهم". [29]
كوفه منصوب شد. [41] گفتني است پس از ورود امام علي(ع) در 12 رجب سال 36 هجري به كوفه و انتخاب آن به عنوان مركز حكومت اسلامي، امام اداره امور اجرايي شهر را بر عهده گرفت و فقط در هنگام رفتن به جنگهاي صفين و نهروان، به ترتيب عقبة بن عمرو، جوان ترين جنگجوي بدر، [42] و هاني بن هوذه [43] را به جانشيني خود در كوفه گماشت.
"من تو را در سمت حكمراني مدائن ابقا نمودم و جمع آوري خراج و جزيه اهل ذمّه را به عهده تو گذاشتم. اكنون افراد مورد اعتماد و ديندار و امين را به همكاري برگزين و از ياري آنان در اداره امور بهره بجوي؛ اين كار موجب سرافرازي تو و رهبرت و مايه ذلت دشمن است.
به تو توصيه مي كنم در نهان و آشكار پرهيزگار، و از عذاب خدا در همه حال به هوش باش. با نيكوكاران به نيكي و با معاندان با شدت رفتار كن. كارها را با ملايمت و نرمي انجام بده و با مردم با موازين دين و بر اساس عدل و داد رفتار نما، زيرا در پيشگاه خداوند مسؤول هستي.
به داد مظلومان برس. از لغزش مردم درگذر. تا مي تواني روش نيكو برگزين، زيرا خداوند نيكوكاران را پاداش خواهد داد.
وظيفه داري خراج زمينها را بر اساس حق و انصاف جمع آوري كني و آن را حيف و ميل ننمايي. نه چيزي از آن را در دست مردم واگذار و نه بدعتي از خود در آن بگذار، بلكه در ميان مستحقانش، با عدل و برابري تقسيم كن. با مردم با تواضع و نرمخويي رفتار كن و در مجلس خود ميان آنان فرق نگذار. بايد افراد دور و نزديك، در احقاق حق نزد تو مساوي باشند.
ميان مردم با حق داوري كن و تبعيض روا مدار. پيرو هوي و هوس نباش، و در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنش كننده اي نترس. خداوند با پرهيزگاران و نيكوكاران است".
مي شد. به دنبال فتح عراق، فتح سرزمينهاي ايران توسط سپاهيان عرب مسلمان آغاز شد. تاريخ فتوحات مسلمانان در ايران، به سال 19 هجري قمري برمي گردد كه مربوط به جنگ نهاوند است. اين فتوحات تا كشته شدن يزدگرد در سال 34 هجري قمري ادامه داشت. ايران عصر اسلام، علاوه بر مناطقي از عراق و جزاير جنوبي و سواحل خليج فارس و درياي عمان، شامل سرزمينهاي وسيعي بود كه شهرهاي مهم و آباد آن زمان عبارت بودند از: اهواز، سوس (شوش)، تُستر (شوشتر)، همدان، نهاوند، فارس، اصبهان (اصفهان)، آذربايجان، ري، خراسان، سجستان (سيستان)، طبرستان و ... . [83]
استانداري اصفهان و همدان منصوب شد. او حدود شش ماه حاكم اصفهان و همدان بود كه با شروع جنگ صفين، با اجازه امام راهي جنگ شد. او به هنگام حركت به سوي عراق "حرث بن ربيع" را در اصفهان و "سعيد بن وهب" را در همدان جانشين خود قرار داد. [86]